پوریا عالمی

نویسنده‌ی کودک و نوجوان

طنزنویس و روزنامه‌نگار

نویسنده

کارگردان

علاقه‌مند به توسعه‌ی کسب‌وکارها

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

پوریا عالمی

نویسنده‌ی کودک و نوجوان

طنزنویس و روزنامه‌نگار

نویسنده

کارگردان

علاقه‌مند به توسعه‌ی کسب‌وکارها

نوشته بلاگ

درباره فروش غیرقانونی کتاب «پنجره زودتر می‌میرد»

شهریور ۱۲, ۱۴۰۲ عمومی
درباره فروش غیرقانونی کتاب «پنجره زودتر می‌میرد»

من، پوریا عالمی، نویسنده‌ی کتاب پنجره زودتر می‌میرد، رسما اعلام می‌کنم مالک معنوی و مادی کتاب «پنجره زودتر می‌میرد» هستم و هر شخص حقیقی یا حقوقی به هر نحوی از انحا از جمله فروش در کتابفروشی یا در سایت‌ها این اثر را به اسم اثر چاپ اول بفروشد، پیگیری قضایی خواهد شد. از همین رو وجود و فروش این کتاب به اسم چاپ اول در سایت نشر علم، دیجی‌کالا، طاقچه، ایران‌کتاب، شهرکتاب آنلاین و… غیراخلاقی و غیرقانونی است.
حالا ماجرا را برای‌تان تعریف می‌کنم:
کتاب پنجره زودتر می‌میرد، رمانی است که ماجرای خودش تبدیل به داستانی بلند، عجیب و غم‌انگیز شده.
این کتاب را من در سال ۱۳۸۹ منتشر کردم.
بعد از نقدها و گزارش‌هایی که روی محتوای کتاب منتشر شد، مدتی این حرف سر زبان‌ها افتاد که مجوز کتاب مشکل خورده و تجدید چاپ نخواهد شد. عملا پرونده‌هایی هم ساخته شد و در سایت‌هایی منتشر شد که سعی داشت این کتاب را سیاهنمایی بماند! دوران سختی بود اما این دوران سخت را به‌شکل‌های متفاوت احتمالا بیشتر نویسندگان و دوستانم تجربه کرده‌اند و ذکر این موضوع صرفا به این دلیل است که این چیزها گویا بهانه‌ی خوبی برای عدم انتشار رسمی کتاب شد.
این نکته را هم باید بگویم که در نهایت با کاندیداتوری کتابم در «جایزه‌ی هوشنگ گلشیری» و «جایزه رمان متفاوت واو»  و خوانده شدن کتاب خستگی‌ام در رفت. (و واقعا نویسنده چیزی دیگر جز خوانده شدن می‌خواهد؟) اما کتاب هرگز تجدیدچاپ نشد و از سال ۸۹ تقریبا کم‌یاب شد و در کهنه‌فروشی و دست‌دوم‌فروشی گاهی پیدا می‌شد و خودم هم یکی‌دوبار از کهنه‌فروشی خریدمش و هدیه دادم.
برگردیم سر موضوع عاقبت کتاب که در یک جهان موازی زنده و سر حال، هنوز نامیرا و در چاپ اول و با قیمت‌های گوناگون در بازار فروخته می‌شود!
همان سال اول به‌گفته‌ی ناشر، این کتاب به دلایل بالا یک‌بار چاپ شد و دیگر امکان چاپ نداشت! گاهی هم آن اوایل گفته می‌شد که کتاب تمام شده و موجود نیست، اما در بازار و نمایشگاه‌ها یک‌باره کتاب سروکله‌اش پیدا می‌شد. با این وجود در تمام این سال‌ها کتابی که یا دیگر تجدید چاپ نشده یا تمام شده، با کاغذ سفید و تمیز تانخورده و به‌عنوان چاپ اول مدام وارد بازار می‌شود! تنها نکته این است که هر بار کتاب گران‌تر می‌شود! مثلا امروز ۱۵۰ هزار تومان در سایت ناشر و باقی جاها فروخته می‌شود!
امروز که دارم این گزارش را می‌نویسم به‌این دلیل است که از کرامات عجیب بعضی ناشران ملول شده‌ام. ناشرانی که به نویسنده به‌چشم تولیدکننده نگاه می‌کنند. به‌چشم مهره‌ای در موتور ماشین درآمدزایی‌شان. نه نگاهی به فرهنگ دارند، نه توجهی به چیزی که منتشر می‌کنند. تنها به فروش بیشتر می‌اندیشند و برای این رشد، به‌راحتی از نویسنده و مترجم می‌گذرند و عبور می‌کنند. ناشرانی که در موفقیت و فروش نقدی، نویسنده و مترجم را سهیم نمی‌کنند اما حواس‌شان هست حتما چک نویسنده و مترجم زودتر از ۹ ماه نوشته نشود. ناشرانی که به اعتبار کلمات نویسندگان اعتبار می‌یابند اما در نهایت نویسنده «کالا»یی است که انبار کتاب‌شان را پر می‌کند تا فهرست بلندبالایی کتابهای انبارشان، استمرار درآمدشان را تضمین کند، بی‌آنکه حواس‌شان باشد در تجمیع این نقدینگی، صدها نویسنده و مترجم کلمه‌به‌کلمه و ثانیه‌‌به‌ثانیه زندگی‌شان را خرج کرده‌اند. ناشرانی که گویی درصد اندک نویسنده و مترجم را هبه و پول زور و صدقه می‌بینند و همیشه نویسنده را بنده و برده‌ای ناشکر نگاه می‌کنند که قدر محبت ناشرش را نمی‌داند.

امروز که دارم این گزارش را می‌نویسم بعد از انتشار نزدیک به بیست عنوان کتاب، از رفتار بعضی ناشران متعجب و بیشتر از متعجب خسته‌ام. خسته از این‌که تا قبل از این‌که کتابی بدهی دنبالت هستند و بعد از این‌که کتاب را دادی باید دنبالشان بدوی که آقا سرنوشت کتاب من چه شد؟
واقعا چرا؟
همین کتاب پنجره زودتر می‌میرد، که حاصل سه‌سال نوشتن نویسنده‌اش است، چرا باید چنین سرنوشت غم‌انگیزی داشته باشد؟ نسخه چاپ اول فکر کنم ۷ هزارتومان بود در سال ۱۳۸۹. امروز بعد از ۱۲ سال نسخه چاپ اول، صحیح و سالم اگر اشتباه نکنم با قیمت  ۱۵۰ هزار تومان در سایت ناشر و فروشندگان آنلاین موجود است!
واقعیتش من این کتاب را پنج سال پیش رسما ‌و کتبی از ناشر پس گرفتم؛ درست روز بعد از انتشار نامه خداحافظی‌ام از مطبوعات به دلیل حکم زندان و دادگاهم، با همراهی دوست روزنامه‌نگار و شاعرم، حسن همایون، رفتیم از پیش ناشر و کتاب را پس گرفتیم و حقوق معنوی و مادی اثر را تمام‌وکمال آزاد کردیم. در همان جلسه هم گفتیم کتابی که ۱۰ سال تجدید چاپ نشده بیخ ریش صاحبش. بیخ ریش نویسنده‌اش. اما…
اما هنوز این کتاب که نسخه‌های واقعی‌ش توی دست‌دوم‌فروشی‌ها و کهنه‌فروشی‌ها وجود دارد، دارد به اسم چاپ اول وارد بازار می‌شود. و این موضوع خسته‌کننده است. و این موضوع یعنی آن جلسه پر. آن جلسه که به نظر آب در هاویدن بوده است و جز آن هیچ.
و این چیزها، این کارها، این ناشرها آدم را خسته می‌کنند. خسته‌تر از کاری که اداره کتاب وزارت ارشاد با نویسنده‌ها می‌کند. بد‌تر از این‌که کتابی بنویسی و نگذارند چاپ شود، این است که کتابی بنویسی و نگویند چاپ می‌شود!
این جز خیانت در امانت چیست؟
فکر کردم آیا تصویر نامه‌ی بازپس‌گیری اثر از ناشر را هم منتشر کنم؟ که گفتم اگر لازم شد در دادگاه ضمیمه‌ی پرونده‌اش می‌کنم.

خلاصه که ببینید چه شده که من که کمتر شکوه می‌کنم، آمدم و این‌ها را نوشتم.

حالا هم تصمیم دارم نسخه‌ی پی‌دی‌اف کتاب پنجره زودتر می‌میرد را منتشر کنم.
بله، می‌توانید دانلود کنید و بخوانید. یا می‌توانید دانلود کنید و پرینت کنید و صحافی‌اش کنید.
رسما هم اعلام می‌کنم از فروش کتابم در هیچ کتاب‌فروشی یا هیچ سایت و فروشگاه اینترنتی راضی نیستم و فروش این کتاب در سایت ناشر قبلی‌اش، در نمایشگاه‌ها، در شرکت‌های پخش کتاب، در شهر کتاب‌ها و کتابفروشی‌ها، در سایت دیجی‌کالا، در سایت طاقچه و ایران‌کتاب و هر جای دیگر ممنوع است.

روش‌های تهیه کتاب:

روش اول کاملا رایگان

اگر نمی‌توانید مبلغی برای خرید کتاب بپردازید، می‌توانید کتاب را کاملا رایگان دانلود کنید و بخوانید.

روش دوم پرداخت بهای کتاب:

اگر مایل به پرداخت بهای کتاب هستید می‌توانید کتاب را دانلود کنید و به‌یکی از دو روش زیر بهای کتاب را بپردازید.

اگر داخل ایران هستید مبلغ دلخواه‌تان را به شماره کارت واریز کنید
۶۲۱۹-۸۶۱۰-۴۶۶۷-۹۵۴۳

اگر خارج از ایران هستید مبلغ دلخواه‌تان را به نشانی پی‌پل واریز کنید
paypal.me/melikaalami

دانلود فایل کتاب پنجره زودتر می‌میرد

Panjere – Pouria Alami

دانلود فایل پی دی اف کتاب پنجره زودتر می‌میرد

پنجره زودتر می‌میرد نوشته پوریا عالمی
رمان  پنجره زودتر می میرد

در نهایت اگر شما جایی دیدید، غیر از کهنه‌فروشی‌ها، نسخه نو این کتاب را هنوز دارند به اسم چاپ اول می‌فروشند لطفا به فروشنده‌ی آن تذکر دهید که این یک کار غیرقانونی و کاملا غیراخلاقی است.
ممنونم.
پوریا

برچسب ها:
۷ دیدگاه
  • پونه شاهی ۴:۲۰ ق٫ظ مهر ۱۰, ۱۴۰۲ پاسخ

    درود وعرض ادب
    دستمریزاد و خداقوت امیدوارم که حال دل همه ما روزی خوب بشه. واقعا” سرنوشت کتاب خودش داستان مجزایی هستش.
    براتون سلامتی و موفقیت و شادکامی آرزو می‌کنم.

  • طاهره قصدی ۵:۰۷ ق٫ظ مهر ۱۰, ۱۴۰۲ پاسخ

    سلام
    چقدر جای تأسف داره اینهمه دزدی فرهنگی. چه خوب که کتاب را نجات دادید. دانلود کردم و مبلغ ناقابلی واریز کردم. امید که راضی باشید و لذت خواندن قانونی این کتاب بر ما گوارا باشد.

  • سهیلا ۵:۵۲ ق٫ظ مهر ۱۵, ۱۴۰۲ پاسخ

    درخشان✨️🪷

  • زهرا حداد ۱۱:۱۴ ق٫ظ مهر ۱۹, ۱۴۰۲ پاسخ

    سلام جناب آقای عالمی خدمتتان عرض کنم شما می توانید از کتابخانه ملی پیگیر این مورد باشید که آیا ناشر با توجه به اینکه تمامی حقوق مادی و معنوی تان را مطابق نامه ای که گفتید ؛مجددا زیر چاپ برده اند یا خیر
    معمولا برای چاپ مجدد ضرورت دارد از کتابخانه ملی اجازه چاپ های بعدی را بگیرند
    بد نیست با دفتر خانم دکتر مومنی معاونت کتابخانه ملی مکاتبه یا تماس داشته باشید جهت راهنمایی و اطلاعات بیشتر
    موفق و سربلند باشید🙏

  • sara ۴:۵۶ ق٫ظ آبان ۲۷, ۱۴۰۲ پاسخ

    عرض ادب پوریا جان
    من کتاب را دانلود کردم و ناقابلی هم واریز کردم خدمتتون امیدوارم که پر خیر و برکت باشه براتون
    امکانش نیس بقیه کتابها را هم همینجا بگذارید؟ من خیلی دلم میخواد “برویم سید مهدی آش بخوریم” را بخونم😊

  • Aimee ۱۲:۰۸ ب٫ظ آذر ۲۵, ۱۴۰۲ پاسخ

    Hey there! I know this is sort of off-topic however I needed to ask.
    Does managing a well-established website such as yours take a
    lot of work? I am brand new to operating a blog but I do write in my
    journal everyday. I’d like to start a blog so I can share my personal
    experience and thoughts online. Please let me know if you have
    any kind of recommendations or tips for new aspiring bloggers.
    Appreciate it!

    Feel free to visit my website gold ira companies

  • اریت مجدی پور ۸:۰۷ ق٫ظ اسفند ۳, ۱۴۰۲ پاسخ

    دانلود شد
    من نویسنده نیستم، اما این را به خوبی می دانم که اولین خواسته نویسنده خوانده شدن اثر هست و بعد شاید پرداختن بهای کتاب
    البته می دانم که هزینه شده تا به دست خواننده بنشینه
    اینجا از شما سپاسگزارم که اجازه دادید اثر شما به دست ما در اون طرف دنیا برسه و ما هم سهمی از نوشتار شما داشته باشیم
    مبلغ کوچکی هم واریز شد فقط برای قدر دانی
    امیدوارم که قلم شما همیشه سبز باشد
    و به قول خانم طاهره قصدی
    لذت خواندن این کتاب بر ما گوارا باشد.

درج دیدگاه